آرزوها
آرزوها



 

افشینم

ماههاست که زیباترین جملات را برای امروز کنار می گذارم تا بهترین تبریک را برای سالگرد تولدت

 بگویم ؛ اما نمیدانم چرا همه ی جملات از ذهنم فرار کرده اند .

هرسال وقتی در شب 16 خرداد هزاران شهاب به سمت زمین هجوم می آوردند ، از خود می پرسیدم :

چه اتفاقی افتاده که آسمانی ها می خواهند خودشان را به زمین برسانند ؟! و امسال فهمیدم آنها به

پیشواز حضور مسافری می آیند که زمین را با گامهای مهربانش نوازش کرد تا سفرش را از خودش به

خدا شروع کند .

عزیزم ! نمیدانم چه بگویم ؛ ولی فکر می کنم اولین چیزی که باید به زبان آورم سپاس از خدایم باشد

که در این روز تو را به من بخشید . امروز به خدا التماس کردم تا چرخ روزگار را بر وفق مراد تو بچرخاند

تا الهه ی عشق از حمایت تو روی برنگرداند . از او خواستم که همیشه تو را برای من نگه دارد  

امروز روزی است که زمین یک گل را به دست سرنوشت داد ، و سرنوشت آن گل را در قلب من کاشت

 تا باغچه ی خالی قلبم جایگاه یک گل باشد . گل یاسمنم تولدت مبارک ! میدانم که این تبریک دست

خالی مرا با سخاوت بی حدت خواهی پذیرفت .  

نازنینم ! میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می شود با آن به رنج زندگی دل بست و میان آن روزهای

شتاب زده عاشقانه تر زیست این را تابحال به تو نگفته بودم که وقتی اولین قطره ی باران بر قلبم بارید ،

به بال شکسته ی پروانه ها قسم خوردم که هر بهار رو به قبله ی چشمانت نماز بخوانم و با یاد تو پر

بگیرم تا اوج . قسم خوردم که برای تو و به یاد تو بمیرم . اگر می خواهی صد سال عمر کنی ، من

میخواهم یک روز کمتر از تو عمر کنم . آخر من بدون تو نمی توانم زنده بمانم . تو عزیزترین کسی

 هستی که خدای خوبم به من ارزانی داشته ؛ شاید تو برای دنیا یکی باشی ؛ اما برای من یک

 دنیــــــائی . این را میدانستی ؟

پس نگاهت را قاب می گیرم در پس آن لبخندی که به من شور و نشاط زندگی می بخشد . امروز روز

توست افشینم . من در این روز بخاطر تولد زیبایت سبدی از گلهای یاس و پونه با یک آسمان ستاره

تقدیم می کنم .

وه ! چه لطیف است حس آغازی دوباره ؛ و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس ؛ چه اندازه

عجیب است ابتدای بودن ؛ و چه اندازه شیرین است امروز ؛ روز میلاد ؛ روز تو ؛ روزی که تو آغاز شدی ؛

روزی که تپش قلبت بهترین آهنگ زندگی را نواخت ! خودت میدانی که برای من ، قشنگترین صدای

زندگی ، تپش قلب توست ؛ زیباترین روزم روز شکفتنت ، و باشکوهترین روز دنیا روز تولدت .

..

امروز آمدم بگویم : « افشین عزیزم تولدت مبارک » برای من بمان تا همیشه و بدان که بیشتر از

همیشه دوستت دارم . من در این لحظه های باشکوه چیزی نمی توانم بگویم بجز :

 

 پروانه مــــی شوم که بســـوزی تن مرا

گلـــهای سرخ و آبـــی پیراهن مــــــــرا

آنقدر در حرارت تو بال مـــــــــــی شوم

تا اینکــــــه بنگری نهایت جان دادن مرا

چیزی نمانده است که بچیند دست تو

گلـــــــهای زرد روسری ساتن مــــــــرا

فدای تو : پروانه

... 

                  پ . ن  :   عزیزم !  خیلـی دوست داشتم در این جشن باشکوه همراه تو باشم اما

                  این سفر منو ناگزیر می کنه که در شب تولدت حضور نداشته باشم . بدون که اینجا

                  به یادت هستم . میدونی که نبض لحظه های من فقط برای تو میزنه    

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نگارش در دو شنبه 15 خرداد 1388برچسب:, ساعت 1:0 توسط پروانه - موضوع : <-PostCategory->

.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.




Digital Clock - Status Bar